آتیش بازی
سلام دوستای گلم صبحتون بخیر میخوام امروز براتون یکی ازروزای قرنطینه رو بگم که چ کارایی کردیم خب عزیزای دلم صبح ی روز ک بچه ها بی حوصله بیدار شدن یه فکر ب سرم زد بهشون گفتم میخوایم بریم مسافرت بچه ها خیلی خوشحال شدن ولی گفتن نمیشه ک بریم بیرون گفتم شما کمک کنید جمع کنید وسایل روخلاصه رفتیم توحیاط ی زیر انداز پهن کردیم منم رفتم براشون اتیش راه انداختم و ی چایی اتیشی درست کردم و نهار اون روزمم توحیاط رو اتیش درست کردم و البته سیب زمینی اتیشی که بچه ها عاشقشن درکنارش اون وسطا با بچه توپ بازی کردیم و همه این کارا ی جوری گذشت که دو همسایه بودیم اومده بودیم مسافرت خلاصه کل روزمون همینجوری خوش گذشت بچه ها هم خیلی خوششون اومده بود اینجوری بنظرم بچه ها یاد میگیرن واسه خوش گذرونی و مسافرت رفتن حتما نباید جاهای خاص رفت و برنامه خاصی داشت خیلی ممنونم که وقت گذاشتین دوستای گلم